آرشیو شهریور 1399
26 شهریور 1399
X

زر ِ زرد از دیار آورده پاییز

طلا در کوله بار آورده پاییز

خرامان از مسیر برگ ریزان

انار ِ خوشگوار آورده پـاییز

25 شهریور 1399
X

طلا گیسوی تُرکِ ماهرویم

شراب کهنه یِ نابِ سبویم

اگر باغِ نگاهت را زدم زل

تو را دیدم به رنگ آرزویم

22 شهریور 1399
X

با لباس زرد و سـرخ از دشت پاییز آمدی

تا بــه پشـت جنگل ِ پرت طـلا ریـز آمدی

ازمیان کوچه‌ها آندم که شهریورگریخت

ناگهان باخش‌خش ِفصل دل انگیز آمدی

در پس ِ باغ ِ اقـاقی منتظر بـودم تـو را

ای خوشا بر من که با بوی دلاویز آمدی

از کنـار کلبه‌ ی مخروبه ام رد می شدی!

یـا بـرای دیـدن ِ این طرد ناچیـز آمدی

مِثل مـولانا مگر افتـاده ای دنبال شمس

کز مسیـر قـونیـه تـا شهــر تبــریـز آمدی

ای فــدای چشــم نـاز و آن نگاه نافــذت

تازه فهمیدم که از بی راهه یکـریز آمدی

"آمـدی جانـم بـه قربانت ولی حالا چرا"

در شک افتادم‌که قدری شُبهه آمیزآمدی

گرد و خاک ِآسمان داردنشان ازسرعتت

بیگمان بانو عسل بر پشت شبدیز آمدی

21 شهریور 1399
X

کنار پنجره از جا نخیزم

که کم کم وعده دارم با عزیزم

فقط ای کافه چی آهسته بگذار

دو فنجان همدلی بر روی میزم

18 شهریور 1399
X

از بس که زدم زل به گلِ لبخندت

افتاده ام از فرط هوس در بندت

با آنکه لبت پر شده از شهد عسل

راضی نشوی تـا بچشم از قنـدت

12 شهریور 1399
X

مکن شکوه از یارِ دیرینه ات

که زد دستِ رد بر سر سینه ات

بکش خط به دور و برِ انتظار

دلت را نکن خوش ‌به آدینه ات

11 شهریور 1399
X

به زودی سر گذارم روی ِ دوشت

بخوانم قصّه ی ِ دل را به گوشت

هوس ریزد هنوز از تاب احساس

لب ِ میگون ِ مسـت ِ باده نوشت

10 شهریور 1399
X

لبت رنگ ‌شراب‌ ناب دارد

هزاران‌ واله یِ بی تاب دارد

بهارستانِ رویِ‌ بی بدیلت

گلِ بشکفته‌ یِ شاداب دارد

6 شهریور 1399
X

دلم از بی قراری‌ شور می زد

سه تار و تنبک و تنبور می زد

گمان‌کردم که در دشتی نوازد

ولی در‌ مایه یِ ماهور می زد